ماهیارماهیار، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

ماه من ؛ ماهیار جون

17 ماهگیت مبارک

خدا را شاکرم که خداوند مهربون تو ماه مهربون و خوش خنده را بما داد قربون اون صورت ماهت برم که اینقدر تو نانازی ، گل مامانی هزار ماشالله برای خودش مردی شده خودش لیوان آب را برمیداره آب میخوره هر وقت آبش را خورد به زبان خودش می گه یا حسین بقیه اش هم میریزه روی زمین،  تقریبا غذاش را هم با انگشتای کوچولوش دانه دانه برنج را در دهانش میذاره و مثل گنجشک جیک جیک می کنه وقتی بهش می گم جیک جیک مستون کو ....... به من می خنده. هر وقت آب میخواهی یا کاری داری بهم میگی نانا بهش می گم بگو مامان می گی بابا اینقدر می گه که خدا میدونه . خونه هر کی بریم از در که وارد شده تلفن را برداره کلی با خودش صحبت می کنه به زبان هندی خیلی قشنگخ بیان می کنه فکر ...
10 مهر 1392

سوغاتی های ماهیار

این پسر دلبر مامانی در هفته گذشته سه سوغاتی بهش رسید. پیراهن و شلوار را مامان و بابای ( خودم ) از وان ترکیه براش آوردند باضافه سوغاتی ها که برای من و باباش هم آوردند . دستشون درد نکنه .   دومین سوغاتی را دایی ماهیار ( بابای کسری ) از تبریز براش آوردند دقیقا نمیدونم از کجا آوردند چون از تبریز ، سرعین ، آستارا و بندرانزلی سفر کردند . ممنون این هم سومین سوعاتی که عمه ماهیار براش از مشهد آوردی باضافه نبات زعفران آورده بود دستش درد نکنه . ...
2 مهر 1392
1